تولید هیچ کالایی بدون محاسبهی سود و زیان موفق نخواهد بود. تجربههای گذشته نشان داده است در بلند مدت نمیتوان قیمت حاملهای انرژی را به صورت مصنوعی و دستوری پایین نگاه داشت و موفق بود. افزون بر فسادزا بودن تفاوت قیمتهای واقعی با قیمتهای دستوری و ایجاد رانت و تبعیض و بی عدالتی، غیر واقعی بودن قیمتها سرمایههای ملی را نابود میکند، تولید را نابود میکند، محیط زیست را نابود میکند و مانع توسعه میشود و روزی که مجبور شویم به قیمتهای واقعی برگردیم، آثار آن چندین برابر ویرانی به بار خواهد آورد
به جای پایین نگه داشتن اجباری و دستوری تعرفههای انرژی باید سطح زندگی و درآمد مردم را بهبود بخشید. پایین بودن تعرفههای انرژی الکتریکی سرمایهگذاری در این بخش را از بین برده است. کدام سرمایهگذاری خردمندی، پول وسرمایهاش را به بخشی خواهد آورد که هزینهی تمام شدهی کالایش از قیمت فروش آن بیشتر شود و همان قیمت پایین را هم پس از گذشت ماهها نتواند دریافت کند؟ افزون بر سرمایههای مادی، تعرفههای پایین انرژی الکتریکی توانمندی بخش خصوصی را هم از این بخش مهاجرت میدهد و متخصصان این حوزهی مهم را هم به خارج از کشور یا دیگر حوزهها میکوچاند. بسیاری از شرکتها و پیمانکاران توانمند حوزهی صنعت برق به دلیل پرداخت نشدن مطالبات خود که ناشی از اقتصاد نابهسامان برق بوده است یا با چالش و مشکل جدی روبهرو شدهاند و یا از این حوزه رفتهاند. در بخش دولتی هم سرمایهگذاری در این زیرساخت مهم، به دلیل کمبود بودجهها که باز ناشی از تعرفه پایین و نبود درآمدزایی در این بخش است متوقف شده یا به کمترین مقدار خود رسیده است. شدت مصرف انرژی و بدمصرفی هم در سایهی سیاستهای اشتباه اقتصادی این حوزه به چند برابر میانگین جهانی رسیده است و اکنون ناترازی بحرانی انرژی الکتریکی را رقم زده است.
اکنون در این شرایط صحبت از ارزان کردن حاملهای انرژی یا ثابت نگاه داشتن قیمت آنها، اگر به آن عمل شود اشتباهی مهلک و ادامه دهندهی سیاستهای اشتباه گذشته و مقدمهای برای از بین بردن زیرساختهای باقیمانده است، سیاستهایی که اکنون هیچ مدافعی در بین کارشناسان ندارد و اگر به آن عمل نشود وعدهای توخالی برای رای آوری.
ارزان نگه داشتن حاملهای انرژی به نام دهکهای پایین، قرار دادن منابع مالی در اختیار دهکهای بالا و بی عدالتی اجتماعی است و ظلم به همان دهکهای پایینی است که باید از آنها حمایت شود.
دیدگاهتان را بنویسید.