اگر چه در تعریف وظایف روابط عمومی بسیار کوشیدهاند، اما بر کسی پوشیده نیست که آنچه باید به عنوان وظیفهی روابط عمومیها انجام پذیرد بسیار فراتر از یک گفتار و تعریف در این زمینه است. در دنیای مطالبهگر و پر حاشیهی دیجیتال کنونی نقش روابط عمومیها بسیار فراتر از یک واحد سازمانی با تکالیف و وظایفی است که پیش از این از آن انتظار میرفت. همهی این حساسیتها چه در یک سازمان و نهاد و دستگاه دولتی و چه در یک شرکت بزرگ یا کوچک صنعتی، لزوم حضور نیروهای آموزش دیده با دانش ارتباطات و روابط عمومی را روشن میسازد و غفلت از این موضوع سرنوشت سازمان را در ذهن پرسشگر جامعهی امروز کدر و تیره خواهد نمود.
نقش مدیرانی که خود نیز باید به قدر نیاز از این دانش بهره کند باشند در انتخاب کارکنان این بخش سازمانی حساس بسیار پر رنگ است. شاید به جرات بتوان گفت موفقیت سازمانها بدون داشتن یک روابط عمومی موفق ناممکن است و پرداخت هزینههای ناشی از یک انتخاب اشتباه، بسیار سنگین و سهمگین است. با این وجود نبود نیروهای کارآمد و کافی در این بخش که بهعنوان پیشانی و ویترین سازمان شناخته میشود، به ویژه در سازمانهای صنعتی که علاوه بر دانش ارتباطات نیازمند دانش فنی و تسلط بر اطلاعات عمومی حوزهی کاری میباشد، همواره آزار دهنده بوده است و بسیاری از مدیران ارشد با غفلت از ایجاد یک سازمان قوی در این حوزه، خود بخشی از وقت و انرژی مدیریتی خود را صرف انجام امور روابط عمومی مینمایند و هنگامی که با سیل اطلاعات مختلف روبهرو میشوند سازماندهی فکری خود را از دست میدهند. نتیجهی آن از دست رفتن رضایت مشتری و کاهش خوشنامی برندی است که از مهمترین سرمایههای سازمان است.
27 اردیبهشت فرصتی فراهم آورده است تا مدیران به بازاندیشی در این زمینه بپردازند.
دیدگاهتان را بنویسید.